دنیای من و الی
غیبت عمو بسه مگه نه؟از خودمون میگم دیروز با الهام رفتیم بیرون بعدش رفتیم و با هم شام خوردیم خیلی خوش گذشت جاتون خالی بعضی وقت ها احساس مادر بودن به بچه ایکه از خودم بزرگتره دست میده الی خیلی کاراش زیاده درس و کلاسو ...خیلی ضعیف شده من باید بهش برسم دیگه مامان همیشه میگه خدا نیاره روزی رو از نعمت داشتن همدیگه غافل شین راست میگه گوش شیطون کر الی من خیلی دوست داشتنیهولی بعضی وقته ام احساس میکنم مثل کوزت میمونم اگه مامان ببینه جیگرش کباب میشه باورش نمیشه من همون النازموقتی پدر اومده بود خونمون بابت هرکاری از الی تشکر میکرد الی هم میخندید ولی پدر حق داره فکرشم نمیکرد کارایه خونه رو من انجام بدمولی من انجام میدم دیروز تصمیم گرفتم که شروع کنم برا ارشد بخونم یه دفترچه یاداشت هم برا خلاصه نویسی گرفتم ولی قیافه الی دیدنی بود وقتی بهش گفتم میخوام شروع کنم....حق داره من امسال باید میرفتم دانشگاه ولی نشد ولی 12 آذر امتحان کانون وکلا دارم صد درصد اونی که نخونده قبول نمیشه پس منم نمیشم مگه اینکه معجزه شه....از سر شب تا ساعت 2 درس خوندم داشت خوابم میبرد که یهو متوجه مصاحبه وزیر آموزش و پروش شبکه یک شدم وای خدای من....اینی که شنیدم درست شنیدم که.....یه افتضاح مصاحبه ای ولی مثل لالایی بود مثل اینکه یکی دیگه عوض تو گوسفندارو بشماره ...یه گوسفند...دو....
Design By : Pichak |